Boo

ما برای عشق ایستاده ایم.

© 2024 Boo Enterprises, Inc.

یک رابطه ENFP-INFJ: ارتباط عمیق، شهودی و معنوی

بهترین همسر برای INFJ و ENFP چه کسی است؟ یک رابطه ENFP - INFJ چگونه است؟ آیا ENFP و INFJ با هم سازگار هستند؟ در اینجا، ما از طریق دریچه داستان عشق یک زوج، به پویایی های شخصیتی آنها نگاهی عمیق می اندازیم.

داستان های عشق بو یک سری است که بر پویایی های رابطه بین انواع شخصیت تأکید می کند. امیدواریم تجربیات دیگران بتواند به شما در هدایت روابط و سفر خود در یافتن عشق کمک کند.

این داستان از کایرا است، یک راهبه بودایی سابق ENFP که به نقاش و هنرمند تبدیل شده است. پس از طلاق با 2 دختر، این گونه او دوباره عشق را با یک INFJ پیدا کرد. برای کسب اطلاعات بیشتر ادامه دهید!

ENFP-INFJ Compatibility: A Real-Life Love Story

متن ترجمه شده به زبان فارسی (fa) با حفظ تمام فرمت‌های markdown:

داستان آن‌ها: صلیبی (ENFP) x آرمانگرا (INFJ)

درک: سلام کایرا! ممنون که داستانتان را با ما به اشتراک گذاشتید. چه مدت است با هم هستید؟

کایرا (ENFP): حدود 4 سال.

درک: چگونه همدیگر را ملاقات کردید؟

کایرا (ENFP): خب، داستانش کمی طولانی و عجیب است. ما واقعاً 13 سال پیش همدیگر را ملاقات کردیم. هر دو در یک دانشگاه کوچک الهام گرفته از بودیسم در بولدر، کلرادو تحصیل می‌کردیم. وقتی همدیگر را ملاقات کردیم، چند کلاس مشترک داشتیم. هر دو در یک برنامه مطالعات مذهبی بودیم. من مطالعات مذهبی و روانشناسی می‌خواندم و او در مسیر مطالعات مذهبی بود. زمانی که همدیگر را ملاقات کردیم، او متأهل بود و من راهبه بودم.

درک: وای، چه جالب!

کایرا (ENFP): من در سنت هندو راهبه بودم، و کافی است بگویم که هیچ شیمی یا چیزی بین ما نبود، زیرا زندگی‌های بسیار متفاوتی داشتیم، اما گپ می‌زدیم و چند کلاس با هم داشتیم. فارغ‌التحصیل شدیم، از هم جدا شدیم. و حدود 4 سال پیش، چند دوست مشترک در فیسبوک داشتیم، و دیدم که او زیر یکی از پست‌های دوست مشترکمان کامنت گذاشته است. فکر کردم، آه بله، رابرت، او را به یاد می‌آورم، پس برایش درخواست دوستی فرستادم. فکر می‌کنم او درخواست دوستی را دید، کمی به پروفایلم نگاه کرد، و برایم پیامی فرستاد و گفت، وای! چه خوب که می‌بینمت، می‌بینم هر دو طلاق گرفته‌ایم. بعد از راهبه شدن، آن مسیر را ترک کردم، ازدواج کردم و 2 فرزند داشتم، و سپس طلاق گرفتم. او گفت، می‌بینم هر دو طلاق گرفته‌ایم و 2 دختر داریم، و در یک شهر زندگی می‌کنیم. متوجه شدیم که فقط 2 مایل از هم فاصله داریم.

وقتی ارتباط برقرار کردیم، گفتیم بچه‌ها را با هم ببریم، چون بچه‌هایمان سن نزدیکی داشتند. اصلاً قصد رمانتیک بودن نداشت. فکر می‌کنم در آن زمان هر دوی ما در آن زمینه خیلی آسیب دیده بودیم، مثل اینکه کاملاً از آن دست کشیده بودیم. من به نقطه‌ای رسیده بودم که یا می‌خواستم همه چیز را داشته باشم یا هیچ چیز، و در آن زمان روی هیچ چیز حساب باز کرده بودم، اگر منظورم را می‌فهمید.

اینجا ترجمه متن به زبان فارسی با حفظ تمام فرمت‌های مارک‌داون آمده است:

مرحله دوستی: چگونه برای اولین بار با هم آشنا شدید؟

کایرا (ENFP): ما با هم آشنا شدیم و اولین قرار ملاقاتمان در واقع یک بازی با بچه‌ها در یک پارک محلی بود. بعد از آن چند بار دیگر هم با بچه‌های او و دوستانمان دور هم جمع شدیم. هر دوی ما بسیار بدبین بودیم. فکر می‌کنم چند ماه در منطقه دوستی باقی ماندیم قبل از اینکه حتی به فکر ورود به آن حوزه و مطرح کردن این موضوع بیفتیم. حتی قبل از اولین قرارمان، درباره چیزهایی که در روابط می‌خواستیم، حتی ترجیحات جنسی و موارد مشابه، گفتگوهای طولانی داشتیم. قبل از اینکه وارد آن مسیر شویم، بسیار صمیمی شده بودیم. به یاد دارم فکر می‌کنم روزی که فکر کردیم هر دو می‌توانیم با هم پیش برویم، زمانی بود که من مشغول کار بودم و او پیشنهاد داد که دخترانم را نگه دارد تا بتوانم کارم را انجام دهم، چون من خویش‌فرما هستم. او مرا گرفت و بوسید و مثل این بود که برق به من وصل شده باشد. مطمئنم برای او هم همین احساس را داشت. سوار ماشین شدم و شروع به خندیدن هیستریک کردم. بقیه ماجرا تاریخ شد.

درک: پس رابرت (INFJ) قبل از اینکه قرار رسمی داشته باشید، پیشقدم شد؟

کایرا (ENFP): فکر می‌کنم در آن زمان یک قرار داشتیم و من هنوز بدبین بودم. ما برای یک قرار بیرون رفته بودیم و رفتیم رقصیدیم، اما هنوز هیچ انرژی آشکارا شیطنت‌آمیزی بین ما نبود، زیرا هر دوی ما هنوز بسیار محتاط بودیم. هر دوی ما در این ناحیه بودیم که انتظار نداشتیم کسی ظاهر شود. فکر می‌کنم او متوجه شد که آنجا پتانسیلی وجود دارد و فکر کرد، بیخیال، می‌روم و او را می‌بوسم، و در آن نقطه شیمی بین ما بسیار شدید بود.

درک: این جالب است، تا حدودی برای یک INFJ غیرمعمول است که در پیگیری رابطه پرخاشگرتر باشد.

کایرا (ENFP): بله، او بسیار محتاط بود و ما زمان زیادی را صرف شناخت یکدیگر کرده بودیم. من واقعاً صریح بودم، که یک ویژگی ENFP است، جایی که گفتم می‌خواهم مردی که به من نشان دهد که می‌خواهد با من باشد. می‌دانید، نمی‌خواستم خودم دنبال کسی بگردم. او این را شنید.

درک: پس این چیزی بود که به او گفته بودید؟

کایرا (ENFP): بله، منظورم این نیست که به او گفتم مرا بگیرد و ببوسد. اما گفتم نمی‌خواهم در رابطه پرخاشگر باشم. این نقشی نیست که می‌خواهم بازی کنم. اما به عنوان یک ENFP زنانه، من قطعاً ویژگی‌های مردانه زیادی دارم؛ من قطعاً در آن معنا یک نیروی پرانرژی هستم. اما به دنبال کسی بودم که بتواند با من برابری کند. او کسی است که بسیار درونگرا است، اما یک INFJ بالغ است. پس او این را شنید و به توانایی خود برای پیش قدم شدن و در اساس گفتن "بله، این چیزی است که می‌خواهم، پس می‌روم و تو را می‌بوسم!" اطمینان داشت.

"اما به عنوان یک ENFP زنانه، من قطعاً ویژگی‌های مردانه زیادی دارم؛ من قطعاً در آن معنا یک نیروی پرانرژی هستم." - کایرا (ENFP)

درک: به یاد داری کدام یک از شما اولین حرکت را کرد؟

کایرا (ENFP): قطعاً او بود. من واقعاً محتاط بودم. او مداوماً کسی بود که درگیر می‌شد و در واقع به عنوان یک دوست بسیار قوی ظاهر می‌شد. فکر می‌کنم این یکی از جنبه‌های مهم برای من بود زیرا من از او هیچ انرژی جنسی شکارچی‌گونه‌ای دریافت نکردم. و من به آن علاقه‌ای نداشتم و فکر نمی‌کنم او هم علاقه‌ای داشته باشد. او در جایی بود که به یک رابطه علاقه‌مند بود، نه دوستی‌های آزاد. هر دوی ما از آن مرحله گذشته بودیم و در مرحله‌ای از زندگی با بچه‌ها بودیم. او به طور مداوم به عنوان یک دوست ظاهر می‌شد، در یک رویداد خیریه بزرگ که من انجام دادم به من کمک کرد، از بچه‌های من نگهداری کرد که بسیار بزرگ بود. او مرا و دخترانم را در روز ولنتاین دعوت کرد، برای آنها شیرینی کوچکی گرفت، و احساس می‌شد که یک دوستی عمیق در حال شکل گرفتن است. اما او کسی بود که مداوماً آن را پرورش می‌داد. بنابراین من نسبت به او بسیار اعتماد پیدا کردم زیرا احساس می‌کردم قدرت دارم تا آن را هر طور که می‌خواهم نگه دارم. و من آن را در منطقه دوستی نگه داشته بودم، و او هم همینطور، بنابراین احساس امنیت می‌کردم.

و سپس او گفت، حالا می‌خواهیم این را به سطح بعدی ببریم. ما به عمق گفتگو درباره تمایلات صمیمانه‌مان پرداخته بودیم. او کسی بود که اولین حرکت را کرد. و می‌دانم این هم برای نوع شخصیتی او معمول نیست، اما این چیزی بود که برای من هیجان‌انگیز بود. معمولاً در روابط گذشته‌ام، من پرخاشگر و انرژی غالب در رابطه بودم. بنابراین این تازگی داشت.

درک: چرا فکر می‌کنید ترجیح شما به سمت کسی که تعقیب می‌شود تغییر کرده است؟

کایرا (ENFP): خب، می‌خواستم بیشتر برابر باشد. من یک ENFP کلاسیک هستم به این معنی که با سرعت هزار مایل در ساعت حرکت می‌کنم، میلیون‌ها پروژه دارم، آرام نمی‌نشینم. من یک نیروی خلاق پرانرژی هستم، یک هنرمند حرفه‌ای هستم، این کاری است که برای امرار معاش انجام می‌دهم، نقاشی و خلق آثار هنری. همیشه احساس می‌کردم که شریک‌های قبلی از موفقیت‌های من سوار می‌شدند و این اتفاقی بود که در ازدواجم افتاد، جایی که من همه را با خودم به جلو می‌بردم. آنها زمان خوبی داشتند اما ناگهان رابطه احساس وزنه می‌شد. چیزی که می‌خواستم این بود که کسی باشد که بتواند در آن سطح با من برابری کند، کسی که در تمایلاتش صریح باشد، از اینکه من آن شخص دیوانه و خلاق هستم حمایت کند و بتواند با من همراه شود، اما در عین حال احساس نکند که دارد وزنه را حمل می‌کند. من آنها را حمل نمی‌کردم، آنها همزمان در انرژی حضور داشتند و قدرتمند و قوی بودند و خودشان را نشان می‌دادند، و من این را در این رابطه دارم. این واقعاً یک تطابق شگفت‌انگیز است.

درک: پس برای اولین بار کی موضوع MBTI را در رابطه مطرح کردید؟

کایرا (ENFP): فکر می‌کنم او اول آن را مطرح کرد، و من کاملاً فراموش کرده بودم که نوع شخصیتی من چیست. من در دوران دانشگاه در یکی از دروس روانشناسی‌ام آزمون مایرز-بریگز را انجام داده بودم. او کاملاً از وضعیت INFJ خود آگاه بود هاها. او به طور کامل در آن فرو رفت و گفت، کاملاً مطابق با کتاب. من آزمون را انجام دادم و گفتم که من یک ENFP هستم.

درک: آیا در آن لحظه چشمانش برق زد؟ مثل اینکه تو همان کسی هستی که می‌خواستم؟

کایرا (ENFP): بله، اساساً! هرچه بیشتر در آن فرو می‌رفتیم، من می‌گفتم، آه، صبر کن، این تطابق کامل شخصیتی است. در آن زمان، ما در حال آشنایی بودیم و همه چیز کاملاً منطقی به نظر می‌رسید. او برونگراترین نوع از انواع درونگرا است. من با اینکه برونگرا هستم، بسیار درونگرا هستم. ما هر کدام برونگرایی و درونگرایی یکدیگر را به اندازه کافی بیرون می‌کشیم، بنابراین یک تعادل زیبا پیدا می‌کنیم. ما هر دو بسیار شهودی هستیم. هر دوی ما در آزمون‌ها تقریباً 100 درصد شهودی بودیم، بنابراین اعتماد زیادی وجود دارد. همه چیز دیگر متعادل است و ما کاملاً مکمل یکدیگر هستیم. من یک هنرمند هستم، او یک مشاور IT است. منطقی که او با آن کار می‌کند و رنگ‌های آشفته‌ای که من با آنها کار می‌کنم، یکدیگر را متعادل می‌کنند.

"من یک ENFP کلاسیک هستم به این معنی که با سرعت هزار مایل در ساعت حرکت می‌کنم، میلیون‌ها پروژه دارم، آرام نمی‌نشینم." - کایرا (ENFP)

کایرا (ENFP): قطعاً می‌توانم بگویم که هر دوی ما شهودی و عمیقاً معنوی هستیم که این پایه و اساس رابطه ماست. من آن را شیرین نمی‌کنم، چرا که این مقاله درباره روابط است. زندگی جنسی ما شگفت‌انگیز و زیبا است، فوق‌العاده است. ما چهار فرزند داریم و بیشتر از هر زوج دیگری که می‌شناسیم با هم رابطه جنسی داریم. این مکمل جنبه معنوی ماست و راهی است که ما از طریق آن با هم ارتباط برقرار می‌کنیم. هر دوی ما طبیعت‌دوست هستیم، در کلرادو در ایالات متحده زندگی می‌کنیم، بنابراین زمان زیادی را با هم در طبیعت برای کوهنوردی، پیاده‌روی و امور مشابه می‌گذرانیم. هر دوی ما پایه‌های اخلاقی یکسانی داریم - چیزهایی که برای ما واقعاً مهم هستند مانند خدمت به جهان. ما در حال برنامه‌ریزی برای خرید یک ملک و ساخت یک جنگل غذایی پایدار در آنجا و ایجاد یک اجتماع خارج از شبکه هستیم. این یک رویای بزرگ و طولانی مدت برای من بوده است و شگفت‌انگیز است که آن را با یک شریک زندگی به اشتراک بگذارم. هیچ شریک زندگی قبلی چنین رویایی نداشت. فکر می‌کنم این همه ماجرا است. مهمتر از همه این‌ها، ما ازدواج کرده‌ایم، صاحب فرزند شده‌ایم و به بلوغ و رشد شخصیتی خود رسیده‌ایم. قطعاً راه‌هایی وجود دارد که در آن‌ها ویژگی‌های شخصیتی ما به شکل نابالغی ظاهر می‌شوند، مانند قطع ارتباط ناگهانی، یا در مورد من که در زمان تعارض از بیان خودم عاجز می‌شوم و مرزهایم نادیده گرفته می‌شود، و موارد مشابه دیگر. ما هر دو به اندازه کافی بالغ هستیم تا در این موقعیت‌ها بایستیم و متوجه شویم که چگونه می‌توانیم بهتر عمل کنیم. ما افراد بسیار متفاوتی در بسیاری از زمینه‌ها هستیم، اما زمینه‌هایی که در آن‌ها شباهت داریم زیبا هستند و مهمترین زمینه‌ها را شامل می‌شوند.

"ما هر دو پایه‌های اخلاقی یکسانی داریم - چیزهایی که برای ما واقعاً مهم هستند مانند خدمت به جهان." - کایرا (ENFP)

بالا و پایین ها: چالش های رابطه ENFP - INFJ

درک: آیا احساس می کنید دینامیک رابطه شما از ابتدا تا الان، 4 سال بعد تغییر کرده است؟

کایرا (ENFP): فکر می کنم عمیق تر شده است. چیزی که واقعاً در مورد این رابطه زیبا است این است که چون ما در آنچه که به دنبال آن بودیم بسیار صریح بودیم، واقعاً هیچ تعجبی وجود نداشت. همانطور که چیزها تکامل یافته اند، ما اکنون در حال بزرگ کردن فرزندانمان با هم هستیم، با هم زندگی می کنیم. این یک سال پس از آغاز دوستی ما اتفاق افتاد. فکر می کنم بزرگترین شگفتی ها از طریق دینامیک های والدگری و اکنون یک خانواده ترکیبی بودن آمده است. به خاطر شخصیت های بچه ها. آنها اغلب به خوبی با هم جور می شوند، اما همانطور که بزرگتر می شوند و چیزها تغییر می کند، چالش های جدیدی وجود دارد. از نظر دینامیک رابطه ما، ما واقعاً با روشی که به مسائل تعارض نزدیک می شویم محکم هستیم. چون هر رابطه ای آن را دارد، ما اغلب تعارض نداریم، اما قوانین اساسی برای نحوه برخورد با آن داریم. اگر یکی از ما رفتار احمقانه ای داشته باشد، باید بلوغ این را داشته باشیم که بتوانیم آن را بشنویم و از اتاق بیرون نرویم و یک حمله عصبی نداشته باشیم. رابرت (INFJ) بسیار INFJ است به این معنی که او در سلام می کند.

در خانه ما، ما آن را خشم سرد می نامیم. اگر او عصبانی شود، یک INFJ بالغ آن را بیان می کند و سپس به فضای زیادی نیاز دارد. بعضی از افراد آن را در سلام می نامند، جایی که شما فقط باید دور شوید، با آنها صحبت نکنید، هیچ کدام از آن ها.

"یکی از چیزهایی که برای ما در رابطه مان بسیار مفید بوده است، شناختن نحوه برخورد ما به عنوان انواع شخصیتی مختلف با تعارض است." - کایرا (ENFP)

درک: چالش برانگیزترین چیز در رابطه شما چیست؟ تفاوت های شما در برخورد با تعارض؟

کایرا (ENFP): آن یکی از آنها خواهد بود، اما می گویم شاید چالش برانگیزترین، والدگری است. او سختگیر است، بخش انضباطی. من کسی هستم که بیشتر در سطح عاطفی با بچه ها ملاقات می کنم، که به انضباط تبدیل نمی شود. همیشه در این طیف ناوبری کردن، جایی که برای همدیگر وقتی در تعارض هستیم آسان تر است، اما در والدگری سخت تر است، به ویژه زمانی که بچه های شریک دیگر است. ما با شخصیت های مختلف سر و کار داریم، و حمایت ذاتی از بچه های خودمان، و تعصب، زیرا ما شخصیت های آنها را به خوبی می شناسیم و با آنها ارتباط برقرار می کنیم. بچه های من بیشتر شبیه من هستند و بچه های او بیشتر شبیه او هستند. این یک فرصت است. ما از طریق فرزندانمان، جنبه های نابالغ انواع شخصیتی خودمان را پشت سر می گذاریم.

یکی از چیزهایی که برای ما در رابطه مان بسیار مفید بوده است، شناختن نحوه برخورد ما به عنوان انواع شخصیتی مختلف با تعارض است. او در سلام می کند و به فضا نیاز دارد، بنابراین از ابتدا دانستن اینکه او این کار را خواهد کرد، پس من آن را شخصی نمی گیرم. می توانم بگویم، این روشی است که او اطلاعات را پردازش می کند، و برای من، من ساکت هستم، جایی که اگر ناراحت باشم، ساکت هستم، و مدتی طول می کشد. من در سلام معکوس را انجام می دهم، جایی که در ابتدا ارتباط برقرار نمی کنم، با آن می نشینم، و سپس بعداً می آیم و آن را ارتباط برقرار می کنم. و او قادر است آن را بشناسد و بداند که این روش کار ما است. ما حتی در مورد آن به عنوان یک خانواده صحبت کردیم و آن را با بچه ها مطرح می کنیم. ما سعی می کنیم از آن به عنوان راهی برای پرورش هوش هیجانی برای همه ما استفاده کنیم.

این تنها راهی است که من واقعاً سالم یافته ام. این هرگز آسان نیست، اما قطعاً به ما کمک می کند. سطحی از پذیرش وجود دارد که از طریق آن می آید. در تجربه من با روابط گذشته، این همیشه بزرگترین عامل لغو بوده است جایی که همه واکنش های یکدیگر را شخصی می گیرند. اگر بتوانیم فقط خودمان را از معادله خارج کنیم و ببینیم که اغلب ما توسط الگوهای دائمی در روانشناسی خودمان تحریک می شویم و ربطی به فرد ندارد. ما افرادی را جذب می کنیم که آن الگوها را تحریک می کنند، پس ما می توانیم آن را ببینیم و آن را شخصی نمی گیریم، و به جای آن از طریق آن کار می کنیم. هر دوی ما سابقه ای در روانشناسی و آموزش ذهن بودایی داریم، که بسیار مفید در رابطه ما بوده است. این به ما ابزارهای زیادی داد تا در رابطه مان سالم بمانیم، الگوهای ذهنی را بشناسیم و بسیار پذیرای تفاوت های ما باشیم.

درک: آیا چیزی هست که دوست داشته باشید در مورد شریک خود تغییر دهید؟

کایرا (ENFP): من در سلام را ذکر کردم، اما فکر می کنم این بسیار بهبود یافته است. حتی زمانی که او را ملاقات کردم، با داستان های روابط گذشته اش، فکر می کنم این بهبود یافته است. بخش زیبای رابطه ما این است که وقتی آن الگوهای نابالغ قدیمی در ما ظاهر می شوند، می توانیم آن را بشناسیم و مالکیت آن را بپذیریم. یک احساس زیبای صمیمیت و رشد از آن به دست می آید زیرا می توانیم مسئولیت خودمان را بپذیریم.

"بخش زیبای رابطه ما این است که وقتی آن الگوهای نابالغ قدیمی در ما ظاهر می شوند، می توانیم آن را بشناسیم و مالکیت آن را بپذیریم." - کایرا (ENFP)

بهتر با هم: چگونه رشد کرده اند

درک: چگونه با هم رشد کرده اید؟

کایرا (ENFP): وای خدای من، به طور چشمگیری. فکر می کنم در طول سال های تمرین ذهنی که او انجام داده، او بسیار سخت تر از من تلاش کرده است، حتی اگر من راهب بودم. بعد از اینکه من از مسیر راهبی خود خارج شدم، یک کار ENFP معمولی انجام دادم و گفتم که من اکنون برای همه آزاد هستم، این نوع چیزها، و روح آزاد من درخشید. در حالی که او بسیار منضبط با آن بود. رویکرد او به این انضباط بسیار پاداش دهنده بوده است زیرا ابزارها و روش های شناسایی الگوهای ذهن، روانشناسی که بودیسم به طور خاص ارائه می دهد، او با آن روشن است. من یاد گرفته ام که یک رابطه سالم به چه شکلی است و شناسایی آن و تنظیم آن استاندارد باعث شده است که من استانداردهای بالاتری را برای خودم به عنوان یک فرد و احساس مسئولیت شخصی عمیق تری تنظیم کنم. این رابطه همانند روابط گذشته وابسته متقابل نبوده است؛ آن وابستگی متقابل است.

"او برونگراترین از انواع درونگرا است. من با وجود برونگرا بودن، بسیار درونگرا هستم. ما هر کدام برونگرایی و درونگرایی یکدیگر را به اندازه کافی به وجود می آوریم، بنابراین یک تعادل زیبا پیدا می کنیم." - کایرا (ENFP)

نکات پایانی و توصیه‌های بو

به بسیاری از جهات، تجربه دوستی کایرا و رابرت شبیه به تجربه دیگر ENFP ها و INFJ هاست. در مرحله دوستی، هر دو نوع ترجیح می‌دهند زمان زیادی را صرف شناخت عمیق یکدیگر کنند، حتی فقط برای ساعت‌ها با یکدیگر درباره امیدها و رویاهایشان صحبت کنند و ارتباطی تقریباً معنوی برقرار کنند.

آنها رابطه خود را در دهه سوم زندگی‌شان آغاز کردند، پس از اینکه قبلاً فرزندانی داشتند. رابطه آنها نشان می‌دهد که پویایی‌های نوع شخصیتی در مراحل مختلف زندگی متفاوت است. با بزرگتر شدن افراد، آنها به عنوان شخصیت‌های کامل‌تری رشد می‌کنند و جنبه‌های بدتر شخصیت‌شان از سال‌های جوانی را بهبود می‌بخشند.

جفت ENFP - INFJ یکی از جفت‌هایی است که ما توصیه می‌کنیم. اگرچه هیچ جفت شخصیتی 100 درصد موفق نمی‌شود، اما شباهت‌ها و ارزش‌های مشترک آنها ارتباط، درک و قدردانی یکدیگر برای آنچه که به طور طبیعی هستند را بسیار آسان‌تر می‌کند. آنها به اندازه کافی شبیه و متفاوت هستند.

ما برای کایرا و رابرت یک رابطه شگفت‌انگیز و ماندگار آرزو می‌کنیم. اگر در یک رابطه هستید و می‌خواهید داستان عشق خود را به اشتراک بگذارید، برای ما ایمیل بفرستید به hello@boo.world. اگر مجرد هستید، می‌توانید Boo را رایگان دانلود کنید و از همین حالا سفر عشق خود را آغاز کنید.

درباره داستان‌های عشق دیگر کنجکاو هستید؟ می‌توانید این مصاحبه‌ها را نیز بررسی کنید! ENFJ - INFP Love Story // ENFJ - ENTJ Love Story // ENTP - INFJ Love Story // ENTJ - INFP Love Story // ISFJ - INFP Love Story // ENFJ - ISTJ Love Story // INFJ - ISTP Love Story // INFP - ISFP Love Story // ESFJ - ESFJ Love Story

با افراد جدید آشنا شوید

20,000,000+ دانلود

همین حالا بپیوندید