ما از کوکی ها در وب سایت خود برای اهداف مختلفی از جمله تجزیه و تحلیل، عملکرد و تبلیغات استفاده می کنیم. بیشتر بدانید.
OK!
Boo
ورود
توابع شناختی ESFP
Se - Fi
ESFP کریستال
مجری
اشتراک گذاری
توسط Boo اخرین به روز رسانی: 21 شهریور 1403
توابع شناختی ESFP ها چیست؟
ESFP ها به خاطر شوق زیاد به زندگی، مهربانی و انرژی مسریشان شناخته شدهاند. تابع شناختی غالب آنها، Se (حس برونگرا)، به آنها آگاهی تیزی از محیط اطرافشان میبخشد و باعث میشود به شدت به دنیای پیرامون خود پاسخگو باشند. این تابع به ESFP ها امکان میدهد تا در لحظه زندگی کنند و از تجربیات حسی به طور کامل لذت ببرند.
تکمیل کنندهی Se آنها، Fi اندرونگرای احساسات) است که آنها را در پایبندی به ارزشها و درک منظرهی احساسی خودشان راهنمایی میکند. Fi به ESFP ها حس شدیدی از انفرادیت و درک عمیقی از احساسات خودشان را میدهد که آنها اغلب به شیوههای خلاقانه و منحصر به فردی بروز میدهند.
ESFP ها اغلب جان مهمانی هستند، انرژی و هیجان را به هر کجا که میروند به همراه میآورند. عشق به زندگی، همراه با مهارتهای ناب اغتناب ناپذیر و ارزشهای شخصی، آنها را به دوستانی جذاب و مهربان تبدیل میکند. آنها در محیطهایی که میتوانند خودشان را آزادانه بروز دهند و در دیگران شادی برانگیزند به بهترین شکل شکوفا میشوند.
کارکردهای شناختی
Ni
بینش درونگرا
Ne
بینش برونگرا
Fi
احساس درونگرا
Fe
احساس برونگرا
Ti
تفکر درونگرا
Te
تفکر برونگرا
Si
حس درونگرا
Se
حس برونگرا
با افراد جدید آشنا شوید
همین حالا بپیوندید
40,000,000+ دانلود
حس برونگرا موهبت حواس را به ما می بخشد. واقعیت ملموس میدان جنگ پیش فرض آن است. حس برونگرا از طریق تجربیات حسی زندگی را تسخیر می کند و بینایی، صدا، بویایی و حرکات بدن آنها را تقویت می کند. این به ما امکان می دهد به محرک های دنیای فیزیکی پایبند باشیم. حس برون گرا شجاعت برای به دست آوردن لحظات ماندگار را شعله ور می کند. ما را ترغیب می کند که به جای بیکار ماندن در اتفاقات، فوراً درست عمل کنیم.
عملکرد شناختی غالب هسته ی ضمیر و آگاهی ماست. که «قهرمان یا شیر زن» نیز نامیده می شود، عملکرد غالب طبیعی ترین و مورد علاقه ترین فرآیند ذهنی و حالت اولیه تعامل ما با جهان است.
حس برونگرا (ح ب) در موقعیت غالب به ESFP ها هدیه حواس می دهد. این به آنها اجازه می دهد تا از زندگی بدون محدودیت لذت ببرند. آنها با غوطه ور شدن در دنیای واقعی از طریق تجربیات حسی خود جریان می یابند. به عنوان حسگرهای برون گرا، ESFP ها معمولاً بی قرار هستند و همیشه در حال حرکت برای ماجراجویی بعدی هستند. آنها به سرعت به موقعیت های مختلف واکنش نشان می دهند زیرا با حس لامسه، چشایی، بینایی و شنوایی خود در محیط خود هماهنگ می شوند.
احساس درونگرا به ما هدیه احساس می بخشد. از عمیق ترین زوایای افکار و احساسات ما عبور می کند. احساس درونگرا در ارزش های ما جریان دارد و به دنبال معنای عمیق زندگی است. به ما این امکان را می دهد که در میان فشار خارجی در خط مرزها و هویت خود بمانیم. این عملکرد شناختی فشرده درد دیگران را احساس می کند و دوست دارد شوالیه کسانی باشد که نیاز دارند.
عملکرد شناختی کمکی، که به عنوان "مادر" یا "پدر" شناخته می شود، به هدایت عملکرد غالب در درک جهان کمک می کند و همان چیزی است که ما هنگام آرامش دیگران از آن استفاده می کنیم.
احساس درونگرا (ا د) در موقعیت کمکی، Se غالب را با هدیه احساس متعادل می کند. این ESFP ها را از کشیده شدن به جهات مختلف باز می دارد و آنها را راهنمایی می کند تا زندگی خود را بر روی ارزش ها و باورهای عمیق خود متمرکز کنند. از طریق این عملکرد، آنها موفق می شوند با وجود هیاهوی بلند و پراکنده دنیای بیرون به درون خود گوش دهند. احساس درونگرا آنها را راهنمایی می کند تا در مسیر خود بمانند و به اصالت، صداقت و احساس درست و غلط متعهد شوند. آنها از عملکرد کمکی خود برای تصمیم گیری در مورد هر فرصتی که در راه آنها قرار می گیرد استفاده می کنند. ESFPها همچنین تمایل دارند با هماهنگ کردن احساسات و افکار درونی، دیگران را از طریق احساس درونگرا به هم متصل کرده و آرامش دهند.
تفکر برون گرا موهبت کارآمدی را به ما می بخشد. از استدلال تحلیلی و عینیت ما استفاده می کند. تفکر برونگرا در برتری سیستمها، دانش و نظم بیرونی شکل میگیرد. تفکر برونگرا به جای احساسات زودگذر، به حقایق پایبند است. هیچ وقتی برای چت های احمقانه نمی دهد و روی موضوعات کاملاً مهم تمرکز می کند. این اشتیاق ما را برای گفتمان آموزنده تقویت می کند تا افق های خرد و دانش ما را گسترش دهد.
عملکرد شناختی ثالثیه چیزی است که ما از آن برای آرام کردن و برداشتن فشار از عملکردهای مسلط و کمکی خود لذت می بریم. به عنوان "کودک یا امداد" شناخته می شود، مثل این است که از خودمان فاصله بگیریم و بازیگوش و کودکانه است. این همان چیزی است که در هنگام احساس احمقانه، طبیعی و پذیرفته شدن از آن استفاده می کنیم.
تفکر برونگرا (ت ب) در موقعیت سوم، حس برونگرا غالب و احساس درونگرا کمکی را با موهبت کارایی تسکین می دهد. مدیریت و تعادل زندگی ESFP ها را با وجود خودجوش بودن با رویدادهای زنده آسان تر می کند. سازماندهی و چیدمان منطقی اولویت هایشان اضطراب آنها را کاهش می دهد و آنها را آرام تر و آرام تر می کند. این به آنها امکان می دهد زمان خود را مدیریت کنند و از گرفتار شدن در حلقه تمایلات تکانشی و درون نگر خود اجتناب کنند. ESFP ها همچنین از بودن با افرادی که از تفکر برونگرا استفاده می کنند لذت می برند زیرا امنیت و راحتی را در وجود خود می یابند.
بینش درونگرا به ما هدیه شهود می بخشد. دنیای ناخودآگاه محل کار آن است. این یک عملکرد آینده نگر است که به طور شهودی بدون تلاش زیاد می داند. این به ما این امکان را می دهد که هیجان غیرقابل پیش بینی لحظات "اوریکا" را از طریق پردازش ناخودآگاه خود تجربه کنیم. بینش درونگرا همچنین ما را قادر می سازد فراتر از آنچه به چشم می آید ببینیم. از طریق یک الگوی انتزاعی از نحوه عملکرد جهان و درنگ در چرایی های زندگی دنبال می شود.
عملکرد شناختی پایینتر، ضعیفترین و سرکوبشدهترین عملکرد شناختی ما در اعماق نفس و آگاهی ماست. ما این قسمت از خود را پنهان می کنیم، زیرا از ناتوانی خود در استفاده مؤثر از آن خجالت می کشیم. با بالا رفتن سن و بلوغ، عملکرد پست خود را در آغوش می گیریم و توسعه می دهیم و از رسیدن به اوج رشد شخصی و پایان سفر قهرمان خود، رضایت عمیقی را فراهم می کنیم.
بینش درونگرا (ب د) در موقعیت پایین کمترین فضا را در ذهن ESFPها دارد. آنها در استفاده از استعداد شهود خود مشکل دارند زیرا ممکن است غیرواقعی و خارج از ارتباط با واقعیت باشد. آنها را از زندگی در لحظه و استفاده از روز با محاسبه بیش از حد الگوهای ناگفته و پیش بینی آینده باز می دارد. در نتیجه، بینش درونگرا پایینتر آنها، ESFPها را به اجتناب از تعهدات بلندمدت که ممکن است آنها را از فرصتهای در محل محدود کند، سوق میدهد. همانطور که آنها از این عملکرد استفاده می کنند، ممکن است بدون شک و سردرگمی شروع به پرسیدن سؤالاتی کنند، مانند "اگر وضعیت من تغییر کند چه می شود؟"، "اگر نظرم تغییر کند و در دام قول هایی که از قبل داده ام چه می شود؟" آنها تمایل دارند با استفاده از بینش درونگرا خود احساس حقارت کنند، زیرا به سادگی با ماهیت درونی و انتزاعی آن ارتباط ندارند.
حس درونگرا موهبت جزئیات را به ما می بخشد. برای به دست آوردن خرد در حالی که در زمان حال زندگی می کند، با گذشته مفصل مشورت می کند. ما از طریق این تابع، خاطرات و اطلاعات به دست آمده را به خاطر می آوریم و دوباره مرور می کنیم. دائماً داده های حسی را ذخیره می کند تا دیدگاه ها و نظرات فعلی ما را متعادل کند. حس درونگرا به ما می آموزد که به جای غرایز صرف به حقایق اثبات شده و تجربیات زندگی اعتبار دهیم. این به ما توصیه می کند که از تکرار اشتباهات مشابه خودداری کنیم.
تابع سایه مخالف، که به نام نمسیس نیز شناخته میشود، شکها و پارانویای ما را فرامیخواند و در تقابل با عملکرد غالب ما عمل میکند و نحوه نگاهش به جهان را زیر سؤال میبرد.
حس درونگرا (ح د) در موقعیت سایه مخالف، ESFP ها را ناامید می کند زیرا جزئیات با عملکرد غالب حس برونگرا آنها در تضاد است. آنها احساس می کنند که با ماهیت گذشته نگر حس درونگرا خود در تضاد هستند زیرا به طور طبیعی هوس تجربه های بدیع هستند. پایبندی به گذشته آنها را از زندگی کامل خود محدود می کند زیرا احتیاط بیش از حد و باورهای محدود کننده را به همراه دارد. آنها همچنین ممکن است روی اشتباهات گذشته خود متمرکز شوند و در اضطراب تکرار احتمالی آنها در صورت عدم دقت کافی گیر کنند. ESFP ها ممکن است در برابر افرادی که از حس درونگرا استفاده می کنند پارانوئید شوند و فکر می کنند که بیهوده قصد دارند به هر طریق ممکن با آنها مخالفت کنند. بینش درونگرا ممکن است سوالاتی را در ذهن آنها جرقه بزند، مانند "چرا آنها اینقدر در گذشته سرمایه گذاری کرده اند؟"، "چرا آنها اینقدر با جزئیات هستند؟"، "آیا گزینه های من در اینجا محدود است؟".
احساس برونگرا به ما هدیه همدلی می دهد. از خیر بزرگتر از تمرکز بر خواسته های فردی حمایت می کند. این به یک حس قوی از یکپارچگی و اخلاق اعتماد می کند. ما به طور غریزی با ارزش های اخلاقی و فرهنگی هماهنگ می شویم تا از طریق این عملکرد صلح و هماهنگی را حفظ کنیم. احساس برونگرا ما را قادر می سازد حتی بدون تجربه کامل موقعیت بقیه آنها را درک کنیم. این به ما انگیزه می دهد که ارتباطات و روابط اجتماعی خود را حفظ و پرورش دهیم.
تابع سایه انتقادی خود یا دیگران را مورد انتقاد و تحقیر قرار می دهد و در جستجوی کنترل خود به تحقیر و تمسخر فکر نمی کند.
احساس برون گرا (ا ب) در موقعیت سایه بحرانی با ایجاد شرم و ناامیدی به نفس حمله می کند. از ناتوانی آنها در هماهنگی با اطرافیانشان انتقاد می کند زیرا ترجیح می دهند با ارزش ها و باورهای درونی خود هماهنگ شوند. ESFP ها ممکن است احساس کنند از دیگران جدا شده اند و ممکن است ندانند چگونه به نیازهای آنها پاسخ دهند. آنها معمولاً احساس شرمندگی و ناامیدی می کنند زیرا به طرز ناخوشایندی در گروهی گیر می کنند که در آن جا نمی شوند. همانطور که به سایه انتقادی خود ضربه می زنند، ESFP ها ممکن است شروع به افکار مزاحم کنند مانند "چرا من اینقدر عجیب و غریب هستم؟"، " من بیش از آن خودخواه هستم که نمی توانم به دیگران فکر کنم."، یا "چرا آنها سعی می کنند همه را راضی کنند و خود را در این راه گم کنند؟"
تفکر درونگرا موهبت منطق را به ما می بخشد. دانش و الگوهای مرتبط آن را تجهیز می کند. تفکر درونگرا زندگی را از طریق یک چارچوب درونی ساخته شده توسط تجربیات و آزمون و خطای فرهیخته فتح می کند. ما را وادار می کند تا به طور منطقی همه چیزهایی را که با آنها برخورد می کنیم به هم مرتبط کنیم. تفکر درونگرا در عمل عیب یابی منطقی رشد می کند. ابهام جایی در آن ندارد زیرا دائماً به دنبال یادگیری و رشد است. این به ما قدرت میدهد تا درک کنیم که چگونه کارها از سختگیرانه تا عمیقترین پیچیدگیها کار میکنند.
تابع سایه فریبکار حیله گر، بدخواه و فریبنده است و افراد را در تله های ما دستکاری و به دام می اندازد.
تفکر درونگرا (ت د) در موقعیت فریبکار، ESFPها را با رویکرد درونی و منطقی خود آزار می دهد. از آنجایی که آن ها تفکر برونگرا را در پردازش اطلاعات ترجیح می دهند، تمایل دارند از نقشه برداری از هر جزئیات برای به نتیجه رساندن یک ایده خسته شوند. ESFP ها زمانی که از فریبکار خود استفاده می کنند در فلج تحلیل گیر می کنند و به یک نتیجه منطقی نمی رسند. در نتیجه، آنها ممکن است دیگرانی را که از تفکر درونگرا استفاده میکنند، با تمسخر زیرکانه افکارشان برای بیاعتبار کردن استدلالها و عیبیابی منطقی، دستکاری کنند. آنها توجه را از خود منحرف می کنند و برای برگرداندن و کنترل اوضاع، مخالفان خود را مسخره می کنند.
شهود برونگرا به ما هدیه تخیل می بخشد. این دیدگاه های زندگی ما را تقویت می کند و ما را از باورهای محدود کننده و مرزهای ساخته شده خود رها می کند. از الگوها و روندها برای ارتباط با واقعیت ملموس استفاده می کند. شهود برون گرا به جای جزییات خاص، به تأثیر و محیط حساس است. این عملکرد با جسارت به اسرار شگفتانگیز جهان رشد میکند. ما را هدایت می کند تا به طور شهودی از طریق جریان انتظار در مورد آنچه هنوز آزاد نشده است عبور کنیم.
تابع سایه شیطان، عملکرد کمتر توسعه یافته ما است، عمیقاً ناخودآگاه و به دور از نفس ما. رابطه ما با این عملکرد به قدری تیره است که با افرادی که از این کارکرد به عنوان کارکرد غالب خود استفاده می کنند، درگیر هستیم و اغلب آنها را شیطانی می کنیم.
بینش برونگرا (ب ب) در موقعیت سایه شیطان کمترین عملکرد ESFPها را توسعه داده است. همانطور که آنها برای استفاده از موهبت تخیل خود تلاش می کنند، تمایل دارند کسانی را که از بینش برونگرا استفاده می کنند شیطانی جلوه دهند. آنها اهداف حریف خود را در پس تفکر و تخیل امیدوارکننده خود بدگویی می کنند و آنها را غیرواقعی، پراکنده و بی جهت آنها را از تحقق هدف اصلی خود منحرف می کنند. این شخصیت ها ترجیح می دهند در دنیای واقعی زندگی کنند تا اینکه با امکاناتی که وجود ندارند گره بخورند. هنگامی که ESFP ها به عملکرد شیطان سرکوب شده خود ضربه می زنند، ممکن است در یک حلقه ذهنی از افکار مخرب و تفکر بیش از حد قرار بگیرند. در نتیجه، آنها در تئوریهای توطئه خود گیر میکنند و سعی میکنند الگوهای این جهان را درک کنند و به هم متصل کنند.
ESFP افراد و شخصیت ها
کارکردهای شناختی 16 تیپ شخصیتی دیگر
کائنات
شخصیتها
بانک اطلاعات شخصیت
با افراد جدید آشنا شوید
40,000,000+ دانلود
همین حالا بپیوندید