توابع شناختی INTJ
Ni - Te
INTJ کریستال
مغز متفکر
توابع شناختی INTJ چیست؟
INTJها، که با نام استراتژیستها نیز شناخته میشوند، با توابع شناختی رهبری خود مشخص میشوند: Ni غالب (شهود درونگرا) و Te کمکی (تفکر برونگرا). این تلفیق، شخصیتی را به وجود میآورد که هم عمیقاً تحلیلی است و هم در پیادهسازی ایدهها فوقالعاده کارآمد. INTJها به خاطر تواناییشان در شناسایی الگوها و راهحلهای استراتژیک شناخته شدهاند و معمولاً در هر موقعیتی چندین گام جلوتر فکر میکنند.
Ni غالب آنها توانایی قدرتمندی را برای تحلیل انتزاعی و ترکیب اطلاعات پیچیده فراهم میآورد، که باعث میشود آنها در برنامهریزی استراتژیک و پیشبینی عالی عمل کنند. این مورد با Te کمکی آنها متعادل میشود که به آنها کمک میکند تا محیطشان را سازماندهی کنند، اهداف روشنی تعیین کنند و به طور سیستماتیک به سمت آنها کار کنند. INTJها اغلب به سیستمها و ساختارها علاقه دارند و از توابع شناختی خود برای هدایت و بهبود جنبههای گوناگون زندگی استفاده میکنند.
INTJها معمولاً عملگرا و منطقی هستند و بیشتر روی واقعیتهای موضوعی تمرکز میکنند تا احساسات. آنها در محیطهایی که میتوانند تفکر استراتژیک خود را به کار ببرند، درخشانند و اغلب در حوزههایی یافت میشوند که نیازمند تحلیل بحرانی، حل مشکل خلاقانه، و برنامهریزی بلندمدت هستند. درک وابستگی یک INTJ به چارچوبهای منطقی و طبیعت پیشرونده آنها، کلیدی است برای قدردانی از رویکرد منحصربهفردشان به زندگی و حل مشکل.
با افراد جدید آشنا شوید
50,000,000+ دانلود
بینش درونگرا به ما هدیه شهود می بخشد. دنیای ناخودآگاه محل کار آن است. این یک عملکرد آینده نگر است که به طور شهودی بدون تلاش زیاد می داند. این به ما این امکان را می دهد که هیجان غیرقابل پیش بینی لحظات "اوریکا" را از طریق پردازش ناخودآگاه خود تجربه کنیم. بینش درونگرا همچنین ما را قادر می سازد فراتر از آنچه به چشم می آید ببینیم. از طریق یک الگوی انتزاعی از نحوه عملکرد جهان و درنگ در چرایی های زندگی دنبال می شود.
عملکرد شناختی غالب هسته ی ضمیر و آگاهی ماست. که «قهرمان یا شیر زن» نیز نامیده می شود، عملکرد غالب طبیعی ترین و مورد علاقه ترین فرآیند ذهنی و حالت اولیه تعامل ما با جهان است.
بینش درونگرا (ب د) در موقعیت غالب به INTJها موهبت شهود را می بخشد. این به آنها اجازه می دهد تا عوامل اساسی را در هر موقعیتی تشخیص دهند. INTJ ها با بینش درونی خود در تماس هستند که به پیش بینی نتایج احتمالی و آشکار شدن الگوها کمک می کند. آینده نگری آنها، آنها را قادر می سازد تا به طور موثر اهداف بلندمدت را تعیین کرده و راه های دقیق برای دستیابی به آنها را ترسیم کنند. INTJ ها بر روی دیدن پتانسیل ها تمرکز می کنند تا آنچه که به چشم می آید.
تفکر برون گرا موهبت کارآمدی را به ما می بخشد. از استدلال تحلیلی و عینیت ما استفاده می کند. تفکر برونگرا در برتری سیستمها، دانش و نظم بیرونی شکل میگیرد. تفکر برونگرا به جای احساسات زودگذر، به حقایق پایبند است. هیچ وقتی برای چت های احمقانه نمی دهد و روی موضوعات کاملاً مهم تمرکز می کند. این اشتیاق ما را برای گفتمان آموزنده تقویت می کند تا افق های خرد و دانش ما را گسترش دهد.
عملکرد شناختی کمکی، که به عنوان "مادر" یا "پدر" شناخته می شود، به هدایت عملکرد غالب در درک جهان کمک می کند و همان چیزی است که ما هنگام آرامش دیگران از آن استفاده می کنیم.
تفکر برونگرا (ت ب) در موقعیت کمکی، بینش درونگرا غالب را با موهبت کارایی متعادل می کند. از طریق این عملکرد، INTJ ها خود را در میان ماهیت درون نگر خود فعال و قاطع نگه می دارند. آنها مشتاقند به دنبال راه هایی برای بهبود و کارآمدتر شدن نسبت به عملکرد قبلی خود باشند. شما افکار، اعمال و تصمیمات خود را بر اساس منطق، دانش و عقلانیت سازماندهی می کند تا بینش خود را تحقق بخشد. INTJ ها همچنین از تفکر برونگرا خود برای آرامش دیگران با کمک به آنها در کشف مشکلات و ارائه راه حل های منطقی استفاده می کنند.
احساس درونگرا به ما هدیه احساس می بخشد. از عمیق ترین زوایای افکار و احساسات ما عبور می کند. احساس درونگرا در ارزش های ما جریان دارد و به دنبال معنای عمیق زندگی است. به ما این امکان را می دهد که در میان فشار خارجی در خط مرزها و هویت خود بمانیم. این عملکرد شناختی فشرده درد دیگران را احساس می کند و دوست دارد شوالیه کسانی باشد که نیاز دارند.
عملکرد شناختی ثالثیه چیزی است که ما از آن برای آرام کردن و برداشتن فشار از عملکردهای مسلط و کمکی خود لذت می بریم. به عنوان "کودک یا امداد" شناخته می شود، مثل این است که از خودمان فاصله بگیریم و بازیگوش و کودکانه است. این همان چیزی است که در هنگام احساس احمقانه، طبیعی و پذیرفته شدن از آن استفاده می کنیم.
احساس درونگرا (ا د) در موقعیت سوم، بینش دورنگرا غالب و تفکر برونگرا کمکی را با موهبت احساس راحت می کند. INTJ ها از احساس درونگرا استفاده می کنند تا خود را در فعالیت هایی که با ارزش های آن ها هماهنگ است و روح آن ها را تازه می کند سرگرم کنند. آنها قدردانی می کنند که از تفکر شهودی خود برای خواندن رمان، نوشتن صفحه بعدی مجلات خود یا حتی شرکت در برنامه های اجتماعی کمک کنند. INTJ ها افرادی را تحسین می کنند که از احساس درونگرا به شیوه ای سالم استفاده می کنند، زیرا آنها با خرد، صداقت و شفقت همراه هستند. آنها احساس می کنند که در خانه هستند و در جمع کسانی هستند که واقعاً گوش می دهند و اهمیت می دهند.
حس برونگرا موهبت حواس را به ما می بخشد. واقعیت ملموس میدان جنگ پیش فرض آن است. حس برونگرا از طریق تجربیات حسی زندگی را تسخیر می کند و بینایی، صدا، بویایی و حرکات بدن آنها را تقویت می کند. این به ما امکان می دهد به محرک های دنیای فیزیکی پایبند باشیم. حس برون گرا شجاعت برای به دست آوردن لحظات ماندگار را شعله ور می کند. ما را ترغیب می کند که به جای بیکار ماندن در اتفاقات، فوراً درست عمل کنیم.
عملکرد شناختی پایینتر، ضعیفترین و سرکوبشدهترین عملکرد شناختی ما در اعماق نفس و آگاهی ماست. ما این قسمت از خود را پنهان می کنیم، زیرا از ناتوانی خود در استفاده مؤثر از آن خجالت می کشیم. با بالا رفتن سن و بلوغ، عملکرد پست خود را در آغوش می گیریم و توسعه می دهیم و از رسیدن به اوج رشد شخصی و پایان سفر قهرمان خود، رضایت عمیقی را فراهم می کنیم.
حس برونگرا (ح ب) در تابع پایین کمترین فضا را در ذهن INTJها اشغال می کند. هماهنگ شدن با بدن، حواس و دنیای تجربی فیزیکی یا واقعیت چالش برانگیزتر است. آنها ممکن است جزئیات و تجربیات خود را در حالی که در ذهن خود زندگی می کنند از دست بدهند. INTJ ها ممکن است با استفاده از این عملکرد "carpe diem" احساس ناکامل کنند. حس برونگرا اغلب باعث می شود که نسبت به کسانی که از آن به عنوان عملکرد غالب خود استفاده می کنند احساس بی اثر بودن و حقارت کنند.
شهود برونگرا به ما هدیه تخیل می بخشد. این دیدگاه های زندگی ما را تقویت می کند و ما را از باورهای محدود کننده و مرزهای ساخته شده خود رها می کند. از الگوها و روندها برای ارتباط با واقعیت ملموس استفاده می کند. شهود برون گرا به جای جزییات خاص، به تأثیر و محیط حساس است. این عملکرد با جسارت به اسرار شگفتانگیز جهان رشد میکند. ما را هدایت می کند تا به طور شهودی از طریق جریان انتظار در مورد آنچه هنوز آزاد نشده است عبور کنیم.
تابع سایه مخالف، که به نام نمسیس نیز شناخته میشود، شکها و پارانویای ما را فرامیخواند و در تقابل با عملکرد غالب ما عمل میکند و نحوه نگاهش به جهان را زیر سؤال میبرد.
بینش برونگرا (ب ب) در موقعیت سایه مخالف ممکن است ذهن INTJها را به مشکل برسانند زیرا با بینش درونگرا غالب آنها در تضاد است. از طریق موهبت تخیل، دیدگاه ها و دیدگاه های گوناگون را بدون محدودیت بررسی می کند. این باعث ایجاد شک و شبهه و پارانویا می شود زیرا ممکن است رسیدن به دید منحصر به فرد آنها دشوار و غیر ضروری به نظر برسد. بینش برونگرا INTJ ها را ناامید و تحریک می کند تا بیش از حد فکر کنند که آیا آنها تنها کسانی هستند که همه چیز را از طریق چنین دیدگاهی می بینند. همانطور که آنها به این عملکرد ضربه می زنند، ممکن است افکار بسیار عجیب و غریبی داشته باشند مانند: "اگر به تنهایی در جمع برقصم چه اتفاقی می افتد؟"، "اگر من ناگهان شروع به پوشاندن صورتم با سوپ کنم و یا در مورد مخفی ترین راز خود به او بگویم چه واکنشی نشان می دهد؟"، آنها همچنین ممکن است افرادی را که از بینش برونگرا استفاده می کنند به عنوان مخالف و حواس پرتی بی جهت ببینند.
تفکر درونگرا موهبت منطق را به ما می بخشد. دانش و الگوهای مرتبط آن را تجهیز می کند. تفکر درونگرا زندگی را از طریق یک چارچوب درونی ساخته شده توسط تجربیات و آزمون و خطای فرهیخته فتح می کند. ما را وادار می کند تا به طور منطقی همه چیزهایی را که با آنها برخورد می کنیم به هم مرتبط کنیم. تفکر درونگرا در عمل عیب یابی منطقی رشد می کند. ابهام جایی در آن ندارد زیرا دائماً به دنبال یادگیری و رشد است. این به ما قدرت میدهد تا درک کنیم که چگونه کارها از سختگیرانه تا عمیقترین پیچیدگیها کار میکنند.
تابع سایه انتقادی خود یا دیگران را مورد انتقاد و تحقیر قرار می دهد و در جستجوی کنترل خود به تحقیر و تمسخر فکر نمی کند.
تفکر درونگرا (ت د) در موقعیت سایه بحرانی با توهین و ناامیدی به نفس حمله می کند. از INTJ ها انتقاد می کند که با چارچوب های منطقی هماهنگ نیستند و باعث می شود احساس ضعف و کمبود کنند. تفکر درونگرا تمایل دارد از درون خود شرمنده شود زیرا از انتظارات رقابتی خود کوتاهی می کند. این INTJ ها را برای از دست دادن نقشه های ذهنی که تأثیر منفی بر نتایج دارند، تحقیر می کند. هنگامی که آنها عملکرد تفکر درونگرا را تجربه می کنند، ممکن است چیزهایی به خود بگویند: «چطور یک اصل مهم را از دست دادی؟»، «می توانستی به شیوه ای منطقی تر با این موضوع برخورد کنی!» یا «چطور می توانستی باشی؟» اینقدر کور با چارچوب آشکاری که جلوی چشمت گذاشته شده است؟». آنها همچنین ممکن است کسانی را که از تفکر درونگرا استفاده می کنند، فرافکنی کرده و آنها را تحقیر کنند، و فکر می کنند که اراده آنها برای تحقق بخشیدن به چشمان درشت خود تمام می شود.
احساس برونگرا به ما هدیه همدلی می دهد. از خیر بزرگتر از تمرکز بر خواسته های فردی حمایت می کند. این به یک حس قوی از یکپارچگی و اخلاق اعتماد می کند. ما به طور غریزی با ارزش های اخلاقی و فرهنگی هماهنگ می شویم تا از طریق این عملکرد صلح و هماهنگی را حفظ کنیم. احساس برونگرا ما را قادر می سازد حتی بدون تجربه کامل موقعیت بقیه آنها را درک کنیم. این به ما انگیزه می دهد که ارتباطات و روابط اجتماعی خود را حفظ و پرورش دهیم.
تابع سایه فریبکار حیله گر، بدخواه و فریبنده است و افراد را در تله های ما دستکاری و به دام می اندازد.
احساس برونگرا (ا ب) در موقعیت سایه فریبکار، INTJها را با موهبت همدلی آزار می دهد. احساس برونگرا ممکن است برای این شخصیتها، که به طور متعارف منطق و بینش را هماهنگ میکنند، سخت باشد، زیرا در تمرکز بر عواطف و احساسات دیگران مشکل دارند. INTJ ها اغلب حیله گر خود را با طعنه بیان می کنند زیرا احساس ناخوشایندی و قطع ارتباط با این عملکرد می کنند. افرادی که از احساس برونگرا استفاده می کنند ممکن است در مورد نیت واقعی خود غیر معتبر و مشکوک ظاهر شوند.
حس درونگرا موهبت جزئیات را به ما می بخشد. برای به دست آوردن خرد در حالی که در زمان حال زندگی می کند، با گذشته مفصل مشورت می کند. ما از طریق این تابع، خاطرات و اطلاعات به دست آمده را به خاطر می آوریم و دوباره مرور می کنیم. دائماً داده های حسی را ذخیره می کند تا دیدگاه ها و نظرات فعلی ما را متعادل کند. حس درونگرا به ما می آموزد که به جای غرایز صرف به حقایق اثبات شده و تجربیات زندگی اعتبار دهیم. این به ما توصیه می کند که از تکرار اشتباهات مشابه خودداری کنیم.
تابع سایه شیطان، عملکرد کمتر توسعه یافته ما است، عمیقاً ناخودآگاه و به دور از نفس ما. رابطه ما با این عملکرد به قدری تیره است که با افرادی که از این کارکرد به عنوان کارکرد غالب خود استفاده می کنند، درگیر هستیم و اغلب آنها را شیطانی می کنیم.
حس درونگرا (ح د) در سایه شیطان کمترین عملکرد INTJها را توسعه داده است. همانطور که آنها در تلاش برای به خاطر سپردن جزئیات خاص از تجربیات فیزیکی خود هستند، در نهایت از این عملکرد به روشی بی ثبات کننده استفاده می کنند. آنها در عوض از حس درونگرا استفاده میکنند تا بدترین لحظات زندگیشان را تکرار کنند تا درون خود را تنبیه و شکنجه کنند. وقتی این شخصیتها به این عملکرد دست میزنند، ممکن است نسبت به دردهای بدنشان بیش از حد حساس شده و غرق شوند، زیرا معمولاً از آن احساسات جسمی غفلت میکنند. INTJ ها همچنین ممکن است اغلب با بیان غیرقابل توضیح شکست های خود با جزئیات، علیه مخالفان خود تلافی کنند. آنها تمایل دارند ناامیدیهایحس درونگرا خود را به کسانی که از آن استفاده میکنند فرافکنی کنند و آن را بهعنوان بیرحمانهای مخرب برای رشد خود بدانند.
کارکردهای شناختی 16 تیپ شخصیتی دیگر
کائنات
شخصیتها
بانک اطلاعات شخصیت
با افراد جدید آشنا شوید
50,000,000+ دانلود