ما از کوکی ها در وب سایت خود برای اهداف مختلفی از جمله تجزیه و تحلیل، عملکرد و تبلیغات استفاده می کنیم. بیشتر بدانید.
OK!
Boo
ورود
توابع شناختی ISFP
Fi - Se
ISFP کریستال
هنرمند
اشتراک گذاری
توسط Boo اخرین به روز رسانی: 16 بهمن 1403
توابع شناختی ISFP چیست؟
ISFPها، که به نام هنرمندان هم شناخته میشوند، با توابع غالب Fi (احساس درونگرایانه) و کمکی Se (حس برونگرایانه) مشخص میشوند. این ترکیب منجر به شخصیتی میشود که هم به شدت با احساسات خود در تماس است و هم به شکلی دقیق با دنیای اطراف خود هماهنگ است. ISFPها برای حس قوی زیباییشناسی و طبیعت بیقرار خود شناخته شدهاند.
تابع غالب Fi آنها را تضمین یک زندگی درونی غنی میکند، جایی که ارزشهای شخصی و احساسات به شدت تجربه میشوند. این با تابع کمکی Se آنها متعادل شده است، که آنها را به محیط نزدیک خود متصل میکند و به آنها اجازه میدهد زیباییهای جهان را قدر بدانند و در لحظه زندگی کنند.
ISFPها غالباً به بیانهای هنری و فعالیتهایی که حواس آنها را درگیر میکنند، جذب میشوند. آنها در محیطهایی که به آنها اجازه کشف و بیان فردیتشان را میدهد شکوفا میشوند. درک نیاز ISFP به بیان خلاقانه و تمایلشان به تجربیات صادقانه برای هر کسی که به دنبال ارتباط گرفتن با یا درک این نوع شخصیت پویا و هنری است، حیاتی است.
کارکردهای شناختی
Ni
بینش درونگرا
Ne
بینش برونگرا
Fi
احساس درونگرا
Fe
احساس برونگرا
Ti
تفکر درونگرا
Te
تفکر برونگرا
Si
حس درونگرا
Se
حس برونگرا
با افراد جدید آشنا شوید
همین حالا بپیوندید
50,000,000+ دانلود
احساس درونگرا به ما هدیه احساس می بخشد. از عمیق ترین زوایای افکار و احساسات ما عبور می کند. احساس درونگرا در ارزش های ما جریان دارد و به دنبال معنای عمیق زندگی است. به ما این امکان را می دهد که در میان فشار خارجی در خط مرزها و هویت خود بمانیم. این عملکرد شناختی فشرده درد دیگران را احساس می کند و دوست دارد شوالیه کسانی باشد که نیاز دارند.
عملکرد شناختی غالب هسته ی ضمیر و آگاهی ماست. که «قهرمان یا شیر زن» نیز نامیده می شود، عملکرد غالب طبیعی ترین و مورد علاقه ترین فرآیند ذهنی و حالت اولیه تعامل ما با جهان است.
احساس درونگرا (ا د) در موقعیت غالب به ISFP ها موهبت احساس را می بخشد. طبیعتاً آنها را با افکار، اخلاق و اصول درونی خود هماهنگ می کند. معتبر بودن بهتر از انطباق با روندها و انتظارات اجتماعی است. علیرغم اینکه درونگرا هستند، اما می دانند که چگونه در موضع خود بایستند و از یک مکان اعتقادی بیایند. عملکرد احساس درونگرا آنها را قادر می سازد تا موقعیت های دیگران را به طور کامل بررسی کنند و با آنها ارتباط برقرار کنند، حتی بدون اینکه آنها را به طور کامل تجربه کنند. آنها به دلیل توانایی زیادی که در دیدن رنج های مردم دارند، از خودگذشتگی می کنند.
حس برونگرا موهبت حواس را به ما می بخشد. واقعیت ملموس میدان جنگ پیش فرض آن است. حس برونگرا از طریق تجربیات حسی زندگی را تسخیر می کند و بینایی، صدا، بویایی و حرکات بدن آنها را تقویت می کند. این به ما امکان می دهد به محرک های دنیای فیزیکی پایبند باشیم. حس برون گرا شجاعت برای به دست آوردن لحظات ماندگار را شعله ور می کند. ما را ترغیب می کند که به جای بیکار ماندن در اتفاقات، فوراً درست عمل کنیم.
عملکرد شناختی کمکی، که به عنوان "مادر" یا "پدر" شناخته می شود، به هدایت عملکرد غالب در درک جهان کمک می کند و همان چیزی است که ما هنگام آرامش دیگران از آن استفاده می کنیم.
حس برونگرا (ح ب) در موقعیت کمکی با پایبندی به داده ها و تجربیات دنیای واقعی، احساس درونگرا غالب آنها را با هدیه حواس متعادل می کند. این عملکرد به آنها خودانگیختگی و حسی در تماس از محیط اطرافشان میبخشد. حس برونگرا کمکی آنها را تشویق می کند تا در زمان حال زندگی کنند و بدون هیچ مانعی در جهان غوطه ور شوند. علیرغم اینکه ISFP ها درونگرا هستند، دیگران را با جذب سریع و پاسخ دادن به موقعیت های فعلی خود به یکدیگر متصل می کنند و به آنها آرامش می دهند. آنها همچنین هنگام ارائه نظرات و قضاوت خود مطمئن می شوند که از محل واقعیت عملی آمده اند. همانطور که آنها به عملکرد حس برون گرا خود ضربه می زنند، ممکن است سوالاتی مانند "چه تجربیات واقعی زندگی منجر به این وضعیت شده است؟" یا "با موضوعی که در حال حاضر در دست دارم چه کار می توانم انجام دهم؟"
بینش درونگرا به ما هدیه شهود می بخشد. دنیای ناخودآگاه محل کار آن است. این یک عملکرد آینده نگر است که به طور شهودی بدون تلاش زیاد می داند. این به ما این امکان را می دهد که هیجان غیرقابل پیش بینی لحظات "اوریکا" را از طریق پردازش ناخودآگاه خود تجربه کنیم. بینش درونگرا همچنین ما را قادر می سازد فراتر از آنچه به چشم می آید ببینیم. از طریق یک الگوی انتزاعی از نحوه عملکرد جهان و درنگ در چرایی های زندگی دنبال می شود.
عملکرد شناختی ثالثیه چیزی است که ما از آن برای آرام کردن و برداشتن فشار از عملکردهای مسلط و کمکی خود لذت می بریم. به عنوان "کودک یا امداد" شناخته می شود، مثل این است که از خودمان فاصله بگیریم و بازیگوش و کودکانه است. این همان چیزی است که در هنگام احساس احمقانه، طبیعی و پذیرفته شدن از آن استفاده می کنیم.
بینش درونگرا (ب د) در موقعیت سوم، احساس درونگرا و حس برونگرا آنها را با هدیه شهود آرام می کند. بار خود تحمیلی همیشه از نظر اخلاقی درستکار و شجاع بودن را از بار میکشد. آنها زمان می دهند تا به آینده نگاه کنند، روندهای نانوشته را درک کنند، و به جای اینکه سخت و تکانشی باشند، به طور شهودی جایگزین های دیگر را در نظر بگیرند. از طریق این عملکرد، ISFP ها با رمزگشایی بازیگوشی نمادها و الگوهای انتزاعی زندگی سرگرم می شوند. این باعث می شود که آنها از جستجوی پیوندهای بالقوه یا مجازی در محیط اطراف خود لذت ببرند، مانند هنرشان. این شخصیت ها همچنین ممکن است با در نظر گرفتن تصورات مرموز و رویاهای نمادین خود از تفکر استراتژیک بلند مدت لذت ببرند.
تفکر برون گرا موهبت کارآمدی را به ما می بخشد. از استدلال تحلیلی و عینیت ما استفاده می کند. تفکر برونگرا در برتری سیستمها، دانش و نظم بیرونی شکل میگیرد. تفکر برونگرا به جای احساسات زودگذر، به حقایق پایبند است. هیچ وقتی برای چت های احمقانه نمی دهد و روی موضوعات کاملاً مهم تمرکز می کند. این اشتیاق ما را برای گفتمان آموزنده تقویت می کند تا افق های خرد و دانش ما را گسترش دهد.
عملکرد شناختی پایینتر، ضعیفترین و سرکوبشدهترین عملکرد شناختی ما در اعماق نفس و آگاهی ماست. ما این قسمت از خود را پنهان می کنیم، زیرا از ناتوانی خود در استفاده مؤثر از آن خجالت می کشیم. با بالا رفتن سن و بلوغ، عملکرد پست خود را در آغوش می گیریم و توسعه می دهیم و از رسیدن به اوج رشد شخصی و پایان سفر قهرمان خود، رضایت عمیقی را فراهم می کنیم.
تفکر برونگرا (ت ب) در موقعیت فرودست کمترین نگرانی را در ذهن ISFP ها دارد. آنها ترجیح می دهند زندگی خود را با ارزش های عمیق خود هماهنگ کنند تا اینکه آنها را کارآمد و ساختارمند کنند. برنامه ریزی برای روزهای آنها ممکن است کسل کننده و غیر جالب به نظر برسد. هنگامی که آنها سعی می کنند خود را به دنبال یک نظم منطقی در انجام کارها قرار دهند، ممکن است از ناتوانی در انجام درست آن کار ناامید و خجالت بکشند. ISFP ها همچنین ممکن است تمایل داشته باشند که ناامیدی خود را به کسانی که آشکارا از تفکر برونگرا خود به عنوان سفت و سخت و تلاشگر استفاده می کنند، نشان دهند.
احساس برونگرا به ما هدیه همدلی می دهد. از خیر بزرگتر از تمرکز بر خواسته های فردی حمایت می کند. این به یک حس قوی از یکپارچگی و اخلاق اعتماد می کند. ما به طور غریزی با ارزش های اخلاقی و فرهنگی هماهنگ می شویم تا از طریق این عملکرد صلح و هماهنگی را حفظ کنیم. احساس برونگرا ما را قادر می سازد حتی بدون تجربه کامل موقعیت بقیه آنها را درک کنیم. این به ما انگیزه می دهد که ارتباطات و روابط اجتماعی خود را حفظ و پرورش دهیم.
تابع سایه مخالف، که به نام نمسیس نیز شناخته میشود، شکها و پارانویای ما را فرامیخواند و در تقابل با عملکرد غالب ما عمل میکند و نحوه نگاهش به جهان را زیر سؤال میبرد.
احساس برونگرا (ا ب) در موقعیت سایه مخالف، ISFPهای درون نگر را ناامید می کند زیرا با احساس درونگرا غالب آنها در تضاد است. آنها در تلاش برای برآورده کردن انتظارات همه احساس سردرگمی و خستگی می کنند. تلاش برای موافقت و هماهنگی با دیگران، درون آنها را تخلیه می کند زیرا آنها احساس فریب خوردگی و مخالفت بی مورد می کنند. احساس برونگرا بر طبیعت تنظیم شده درونی آنها غلبه می کند و باعث می شود آنها مرزهای سرسختی را تعیین کنند. این باعث ایجاد پارانویا و شک در مورد نیات و انگیزه های واقعی اطرافیان می شود. اگر ISFP ها مورد بی احترامی و تضعیف قرار گیرند، ممکن است شروع به تفکر بیش از حد کنند.
حس درونگرا موهبت جزئیات را به ما می بخشد. برای به دست آوردن خرد در حالی که در زمان حال زندگی می کند، با گذشته مفصل مشورت می کند. ما از طریق این تابع، خاطرات و اطلاعات به دست آمده را به خاطر می آوریم و دوباره مرور می کنیم. دائماً داده های حسی را ذخیره می کند تا دیدگاه ها و نظرات فعلی ما را متعادل کند. حس درونگرا به ما می آموزد که به جای غرایز صرف به حقایق اثبات شده و تجربیات زندگی اعتبار دهیم. این به ما توصیه می کند که از تکرار اشتباهات مشابه خودداری کنیم.
تابع سایه انتقادی خود یا دیگران را مورد انتقاد و تحقیر قرار می دهد و در جستجوی کنترل خود به تحقیر و تمسخر فکر نمی کند.
حس درونگرا (ح د) در موقعیت سایه بحرانی با ابراز پشیمانی و سخنرانی در مورد آنچه باید انجام می شد، به نفس حمله می کند. از ISFP ها به خاطر تکرار اشتباهات مشابه و از دست دادن درس های گذشته انتقاد می کند. آنها در میان در دسترس بودن جزئیات و تجربیات مرتبط در ذهنشان از اینکه از شرایط خود کوتاهی می کنند احساس شرم می کنند. حس درونگرا انتقادی، ISFP ها را به دلیل نداشتن احتیاط، کوچک می کند و دلسرد می کند. هنگامی که آنها به این عملکرد ضربه می زنند، ممکن است شروع به فکر کردن به چیزهایی مانند "چگونه می توانستم با چنین شرایط آشنای نادرست برخورد کنم؟"، "چرا این مرتب نشده یا منظم نیست؟"، یا "از سرت بیرون برو و با واقعیت زندگی روبرو شو."
شهود برونگرا به ما هدیه تخیل می بخشد. این دیدگاه های زندگی ما را تقویت می کند و ما را از باورهای محدود کننده و مرزهای ساخته شده خود رها می کند. از الگوها و روندها برای ارتباط با واقعیت ملموس استفاده می کند. شهود برون گرا به جای جزییات خاص، به تأثیر و محیط حساس است. این عملکرد با جسارت به اسرار شگفتانگیز جهان رشد میکند. ما را هدایت می کند تا به طور شهودی از طریق جریان انتظار در مورد آنچه هنوز آزاد نشده است عبور کنیم.
تابع سایه فریبکار حیله گر، بدخواه و فریبنده است و افراد را در تله های ما دستکاری و به دام می اندازد.
بینش برونگرا (ب ب) در موقعیت سایه فریبکار، ISFPها را با تخیل بیش از حد انتزاعی و مفهومی آزار می دهد. ISFP ها ترجیح می دهند به جای تمرکز بر روی احتمالات انتزاعی، بر روی داده های دنیای واقعی عمل کنند. آنها احساس غرق شدن و احمقانه بودن تلاش برای طوفان فکری یا نظریه پردازی می کنند. وقتی با افرادی روبرو میشوند که از بینش برونگرا استفاده میکنند، تمایل دارند آنها را دستکاری کنند و آنها را به دام گزینههای خودشان بیاندازند تا فقط از "چرند"های درک شده خود جلوگیری کنند.
تفکر درونگرا موهبت منطق را به ما می بخشد. دانش و الگوهای مرتبط آن را تجهیز می کند. تفکر درونگرا زندگی را از طریق یک چارچوب درونی ساخته شده توسط تجربیات و آزمون و خطای فرهیخته فتح می کند. ما را وادار می کند تا به طور منطقی همه چیزهایی را که با آنها برخورد می کنیم به هم مرتبط کنیم. تفکر درونگرا در عمل عیب یابی منطقی رشد می کند. ابهام جایی در آن ندارد زیرا دائماً به دنبال یادگیری و رشد است. این به ما قدرت میدهد تا درک کنیم که چگونه کارها از سختگیرانه تا عمیقترین پیچیدگیها کار میکنند.
تابع سایه شیطان، عملکرد کمتر توسعه یافته ما است، عمیقاً ناخودآگاه و به دور از نفس ما. رابطه ما با این عملکرد به قدری تیره است که با افرادی که از این کارکرد به عنوان کارکرد غالب خود استفاده می کنند، درگیر هستیم و اغلب آنها را شیطانی می کنیم.
تفکر درونگرا (ت د) در موقعیت سایه شیطان کمترین عملکرد ISFPها است. آنها تحت تأثیر ناسازگاری های منطقی خود قرار می گیرند و در اعتقادات و اصول خود ایراداتی می یابند. از آنجایی که آگاه هستند و با ارزش های خود هماهنگ هستند، در نهایت از خود متنفر می شوند که در برابر آنچه ادعا می کنند کلاهبردار هستند. این شخصیتها ممکن است با تعاریف خودشان از چیزها گیج شده و دچار مشکل شوند و پس از فهمیدن احساس آسیبپذیری کنند. ISFP ها ممکن است با اشاره به اشتباهات منطقی در استدلال های حریف، ناامیدی خود را به کسانی که از تفکر درونگرا غالب استفاده می کنند، نشان دهند.
ISFP افراد و شخصیت ها
کارکردهای شناختی 16 تیپ شخصیتی دیگر
کائنات
شخصیتها
بانک اطلاعات شخصیت
با افراد جدید آشنا شوید
50,000,000+ دانلود
همین حالا بپیوندید